سفارش تبلیغ
صبا ویژن

 
تاریخ : چهارشنبه 92/7/24

بسم الله الرحمن الرحیم

ثنویت؟؟؟

گردآوری شده شده برای نخستین بار

 

در اینکه زرتشت به خدا چه عقیده ایی داشته وخدا درتعالیم او چگونه معرفی شده است ، میان محققان و صاحب نظران اختلاف وجود دارد.در اینجا بهترین جواب همین است که شهید مطهری گفته است : "مسلمانان از صدر اول غالباً با زردشتیان به روش «اهل کتاب» عمل کرده اند؛ یعنى مدعى بوده اند که این آیین در اصل و ریشه یک دین توحیدى و آسمانى بوده است و در ادوار بعد، همچنانکه مسیحیت منحرف شد و به تثلیث گرایید آیین زردشتى به ثنویت گرایید. . آنچه مورد ادعاى ماست این است که دین زردشتى مقارن ظهور اسلام صددرصد ثنوى بوده و به هیچ وجه با آیین توحید سازگار نبوده است و این روش تا نیم قرن اخیر ادامه داشته است". (خدمات متقابل اسلام و ایران ص 201)(البته این نکته جای بحث هست که در تعالیم اسلامی مجوس ، نام پیامبر ایرانی است نه زرتشت و این مطلب خودش بحثی جداگانه می طلبد)

برای روشن شدن این موضوع لازم است که مشخص شود ثنویت در آیین زرتشت چگونه تصور می شود:

آنها اشیا و کل جهان هستی رو به دو دسته تقسیم کرده اند:نوع خوب ونوع بد . برای تمام خوبیها یک مبدا ویک ریشه قائل شده اند به نام (سپند مینو)(خالق خوبیها) که متعلق به اهورمزدا هست وبرای بدیها  مبدا دیگری به نام (اهریمن) یا (انگره مینو) در نظر گرفته شده است.هرچه زشتی و پلیدی وتیرگی در جهان دیده می شود به نظر آنان زاده و آفریده اهریمن است.

برای نمونه هاشم رضی (از محققین بزرگ زرتشتیان) می نویسد: یکی از وظایف عمده ی موبدان و پیشوایان دینی، کشتن این جانوران و حشرات موذی بوده است. جانورانی چون: مار، مورچه، وزغ، موش، ملخ، مگس، زنبور، عنکبوت، کرم، سوسک، پشه، شپش، گرگ و... .اینان همانگونه که برای کفاره گناه گناهکاران و اجرای حد شرعی، همواره دو نوع شلاق با خود حمل می کردند تا گناهکاران را شلاق بزنند، ابزاری نیز همراه داشتند و بدان مار و جانوران موذی را می کشتند. در وندیداد و به ویژه منابع دینی پهلوی، ملاحظه می کنیم که کفاره ی برخی گناهان، کشتن هزارها مورچه، وزغ،‌ کرم، پشه و... است. (هاشم رضی، وندیداد، ج 2، ص 763 ـ 763، شرح(

سخنی چند از دانشمندان درباره ثنویت زرتشتیان

1-بعد از مرگ زرتشت دو گانه‌پرستی بر این آیین غلبه کرد(بی‌ناس، جان، تاریخ جامع ادیان، ترجمه علی اصغر حکمت، انتشارات و آموزش انقلاب اسلامی، چاپ پنجم، 1370، ص 468)
2-پس از مرگ زرتشت ،آیین زرتشت به سرنوشت سایر ادیان و مذاهب گرفتار آمد....ونوعی شرک جای توحید را گرفت(تاریخ تمدن ایران ،جمعی از خاور شناسان،ترجمه عیسی بهنام،ص 89)
3-جوزف گئر در کتاب (دینهای بزرگ ) مطلبی از ثنویت زرتشت به صراحت آورده است که داستان زرتشت در حضور گشتاسب و اعتراف به ثنویت هست.

4-درکتاب (تاریخ ملل شرق و یونان) ترجمه عبدالحسین هژیر ص 130 و 131 به ثنویت اشاره می کند.

5-دکتر هوک ایرانشناس معروف در کتاب شرح گاتها ص 243 به ثنویت اشاره می کند.(تاریخ اجتماعی ایران باستان ص 415)

6-پرفسور هنینگ در کتاب (دوشزن کیمن ص 1 :به نقل از سهم ایران در تمدن جهان ص223) به ثنویت اشاره کرده است.

7-گیرشمن ایرانشناس معروف در کتاب (ایران از آغاز تا اسلام) ص 264 می نویسد:آیین زرتشتی مبنی بر توحید نبود ولی در عهد ساسانی بر اثر نفوذ ادیان بزرگ وحدت رو پذیرفت

8-در کتب مورخان و دانشمندان اسلامی مانند کتاب بیان الادیان ص17،فهرست ابن ندیم ص458،تفسیر نیشابوری(تفسیر سوره حج آیه 17)،شرح لاهیجی ص 259 به ثنویت اشاره شده است.

9-ویل دورانت در کتاب تاریخ تمدن (مشرق زمین گاهواره تمدن) می نویسد : (آنچه زرتشت آورده بود در آغاز کار با عقیده یکتا پرستی بسیار نزدیک بود ) ودر جای دیگر اشاره می کند (که این تعالیم در بین مردم به صورت شرک درآمد)

10-پرفسور آرتور کریستینسن در کتاب ایران در زمان ساسانیان اشاره می کند که دین زرتشت یکتا پرستی ناقص دارد(ص 46)

به قول آقای عبدا...مبلغی در کتاب تاریخ ادیان مذاهب و جهان جلد اول ص 356 : مورخین ونویسندگان جدید که در کار تجلیل و احیا مذهب زرتشتند، می بینند که ذهن امروز جهان توحید را می شناسد و حتی غیر مذهبی ها نیز به آن اعتراف می کنند و می کوشند تا از مذهب مورد توجهشان چهره ایی توحیدی بسازند.

یکی از راههای اثبات ثنویت زرتشتیان در متن کتاب مذهبی آنها یعنی اوستا است. در وندیداد این مسئله کاملا مشخص است که آفریننده نواحی بد زمین ، سرمای یخبندان زمستان ، حرارت سوزان تابستان ، مارها ، افعیها و.....توسط اهریمن آفریده شده اند وباید کشته شوند.

یکی دیگر از راههای  اثبات ثنویت که کمتر کسی به آن توجه  می کند همان گاتهایی است که زرتشتیان آن را منتسب به زرتشت میدانند. در هات(بخش) 30 از گاتاها از بندهای 3 و 4 آمده است:

3در آغاز، آن دو «مینو»ی همزاد و در اندیشه و گفتار و کردار[یکی] نیک و [دیگری] بد، با یکدیگر سخن گفتند. از آنها نیک آگاهان راست را برگزینند، نه دژآگاهان. 4 آنگاه آن دو مینو به هم رسیدند، نخست زندگی و  نازندگی  را [بنیاد] نهادند و چنین باشد به پایان هستی: «بهترین منش»، پیروان «اشه» را و «بدترین زندگی»، هواداران «دروج» را خواهد بود.

وگاتها هات45، بند2، آمده است، 

اکنون می خواهم از آن دو گوهری سخن بگویم که از آغاز وجود داشته اند...آن یک گوهر که پاک است به آن دیگر که پلید است گفت که ما هیچگاه سازگار نخواهیم بود؛ نه در اندیشه، نه در آموزش، نه در درخواست و اراده، نه در آیین و گفتار و کردار.

نکات قابل توجه

1-منظور از دو مینو همان (خالق خوبی) و (خالق بدی) است

2-همانطور که مشخص است صحبت از دو مینو است که درآغاز آفرینش با هم بوده اند ، همزاد هستند و با هم سخن میگن پس انگره مینو(خدای بدی) وجود عدمی ندارد.

3- برخی از زرتشتیان (مانند موبدیار مهران غیبی در صفحات شخصی در اینترنت )  درباه این دو مینو این گونه جواب داده اند : خود به خود کاری نمیکنند، تنها دو توانایی هستند، دو نیرو هستند.،دو فرشته یا دو موجود نیستند.

اما همانطور که مشخص است این دو مینو با هم صحبت می کنند و چند جای گاتها به آن اشاره شده است و همانطور که دربالا اشاره شد خدای خوبی به خدای بدی میگه که با هم سازگار نیستند حتی در کردار.

4-نکت? خیلی مهم در این بحث این است که این دو مینو وجودشان را از کجا آوردند؟ نظر به اینکه این دو مینو ازلی هستند برخوردی خداباورانه از ایندو میشود پس با توجه به ازلی بودنشان باید خدا باشند و در واقع خدای نیکی و خدای بدی باشند، که چنین برداشتی به ثنویت و دوخدایی میرسد ولی اگر بگوییم ایندو هر دو مخلوق یک خدا هستند و خدا هر دوی اینها را در ازل خلق کرده است؛ این طرز فکر نیز خداشناسی زرتشتی را به دام شبهه میندازد، خدا چرا باید مینویی خلق کند(ذاتا گمراه کننده است) که گروهی از بندگانش را به تباهی بیندازد

(شاید لازم باشد توضیح دهیم که در اسلام، اینگونه بدیهایی که زرتشتیان به مینوی بد نسبت میدهند حاصل اختیار است و این خود انسانهای بد هستند که با اختیارشان باعث تباهی میشوند و اینطور نیست که ذاتا فردی گمراه باشد. حتی شیطان نیز ذاتی گمراه ندارد و وظیفه شیطان فقط وسوسه هست.)

با توجه به مطالب گفته شده حالات مختلفی که از دیدگاه زرتشتیان به دست می آید:

1-اگر اهورامزدا را خدا در نظر گرفته و دو مینو(سپنت مینو و انگره مینو) یعنی خرد مقدس یا خالق خوبیها را دربرابر خرد خیبث یا خالق بدیها است قرار دهیم  در این صورت به سه خدایی(تثلیث)خواهیم رسید.(برای مطاله بیشتر درباره تثلیث زرتشتی بنگرید:رسول رضوی ، بازکاوی تاریخ و آموزه های آیین زرتشت ، ماهنامه معارف ، شماره 49 ، ص20)

2-اگر مسئولیت بدیها برعهده اهورامزدا باشد، پس:

الف) اگر او نمی دانست که اهریمن بد آفرینی می کند این مطلب (ندانتسن) از نقص خداوند هست که مسلما چنین برداشتی از خدا اشتباه است.

ب)اگر او میدانست که اهریمن بد است و او را ذاتا موجودی گمراه آفریده است (با این استدلال هیچ گناهی گردن اهریمن نمی افتد و جهنمی شدن او خلاف عدالت خداوند است )

3-اگر اهریمن نه آفریده خرد مقدس ونه اهورامزدا است پس دو خدای یکسان داریم که محال است.

 




ارسال توسط حامد

اسلایدر